پست‌های پرطرفدار

۱۳۹۲ مهر ۷, یکشنبه

آسیاب به نوبت


اگر چند سالی‌ را در یکی‌ از این کشورهای اوطو کشیده ی غربی زندگی‌ کرده باشید، بمرور به هر گونه "نوبت و صف" اعتقاد پیدا می‌کنید و شعارِ معروفِ "آسیاب به نوبت" سر لوحه ی رفتارهای اجتماعیِ شما قرار میگیره، چرا که مزایای عدیده ی آنرا همیشه و همه جا به چشم خواهید دید. اینو داشته باشین تا بگم چی‌ شد و چرا اینو نوشتم.
در سفری که به ایران داشتم، بارها وارد مغازه‌هایی‌ شده بودم که فروشنده مشغول صحبت با مشتری‌ای بود که قبل از من به آنجا رفته بود. فروشنده مرا میدید که بعنوان مشتریِ شماره دو به آنجا وارد شده ام. همچنین بخوبی میدید که بعد از من چند نفر دیگر (اکثرا خانم) هم وارد میشوند که طبیعتاً نوبتشان بعد از من بود. اما وقتی‌ کارش با مشتری اول تموم میشد، از کسانی‌ که بعد از من آمده بودند می‌پرسید چه میخواهند و اول کار اونها رو راه می‌انداخت و آخر سر بسراغ من میامد. اوائل فکر می‌کردم که فروشنده هیزه و کار خانمها را زودتر از من راه می‌اندازه. بعد فکر کردم که با من کار یا سوالِ خصوصی داره و می‌خواد مغازه خلوت بشه و یا اینکه با خودم می‌گفتم این غریب گزه و هوای آشنایان رو بیشتر داره. تا اینکه با اعتراض, موضوع را در خانه برای خواهرم تعریف کردم و جوابی‌ را که خواهرم داد و حتما همه ی شما میدونید که چی‌ بود، معما را برایم حل کرد.

۱۳۹۲ مهر ۱, دوشنبه

همبرگر مخصوص


در گشت و گذاری که در سوپر مارکتهای ایران داشتم، متوجه شدم که در ایران اگر جوینده باشیم، همه نوع موادِ غذا یی را میتونیم در قفسه‌های فروشگاه‌ها پیدا کنیم، حتا فلفل سفید و آردِ سیب زمینی‌ را. اما در دیدار‌هایی‌ که از رستورانها داشتم ، متوجه شدم که غذا‌های معروف و محبوبِ خارجی‌ (پیتزا، همبرگر و لازانیا) را خیلی‌ بد و غیر اصیل درست میکنند و هر رستورانی یک ورژن از این غذا‌ها را اختراع کرده و عرضه می‌کند که با نسخه ی اصلی‌ آن تفاوت‌های آشکار دارد. بعنوان مثال نونِ پیتزا را با کیکِ اسفنجیِ غیر شیرین و همبرگر را با تعداد زیادی تخم مرغ و پیاز‌های درشت رنده شده درست میکنند و بفروش میرسانند. بطور کلی‌ شاید ایران تنها کشوریست که غذا‌های رستورانیِ آن بد تر از غذا‌های خانگی ‌ست.
باری، با اطمینان از اینکه تمام مواد خام غذا یی را می‌توان در ایران پیدا کرد، دستور جدیدی از "همبرگر" را بشرحِ زیر خدمت شما معرفی‌ می‌کنم:

۱۳۹۲ شهریور ۳۱, یکشنبه

چلو کره در رستوران ها


پرسان پرسان رستورانِ محل کار آقای "استادِ باسواد" را که در نزدیکی‌ ٔپل تجریش قرار داشت، پیدا کردم و همراه با دوستی‌ نازنین، وارد شدیم و سفارش چلوکباب برگ دادیم. قبل از کباب، چلو کره‌ای را که در عکس می‌بینید جلوی ما سرو کردند. چلو کره‌ای که مملو از دانه‌های شکسته و بهم چسبیده ی برنج بود با پنج مثقال کره که حتا نیمی از چلو را هم چرب نمیکرد. آشپز‌های خوب در هیچ جای دنیا تسلیم خسّت و ناخن خشکیِ صاحبان رستوران نمیشوند و با قلدری آنچه را که خود صلاح می‌دانند، به صاحب رستوران تحمیل میکنند و اگر با مقاومت روبرو شوند، رستورانِ محل کار خود را عوض میکنند. تفاوت قیمت برنج خوب با برنج بد در هر کیلو سه هزار تومان بود. یک کیلو کره در بازار آزاد هجده هزار تومان قیمت داشت و یک پرس چلوکبابی که به قیمت بیست و دو هزار تومان فروخته میشود، باید حداقل حاویِ پنجاه گرم کره باشد.