پست‌های پرطرفدار

۱۳۹۲ آبان ۶, دوشنبه

"کتلت - شامی" با دستور قدیمی‌ و مامان بزرگی‌


هم شامیه، هم کتلت. با یک دستورِ خیلی‌ قدیمی‌ که شاید قدمتش بزمان ناصر الدین شاه برسه. معمولأ "شامی‌ها" سیب زمینی‌ ندارند و "کتلت‌ها" هم آردِ نخودچی ندارند، اما این دستور هر دوی اینها رو داره، سبزیِ معطر هم داره، حتا سماق که تصور میشد جدیدا به مایه‌های گوشتی اضافه میکنند، همراه با این دستور هست. چیزِ عجیب و خوشمزه ایه. دستورش را "مهربان خواهرم" نوشت و در جیبم گذاشت.

۱۳۹۲ مهر ۲۹, دوشنبه

مرغِ آبپز


اگر به مرغ تازه و رسمی‌ و از نژادِ خوب دسترسی‌ دارید، بهتره که آنرا بجای سرخ کردن و یا کباب کردن، بروش زیر آب‌پز و با چلو کره سرو کنید

۱۳۹۲ مهر ۲۸, یکشنبه

آشپز شدن چه آسان، " آشپز" شدن چه مشکل


در یکی‌ از گروه‌های آشپزی که توسط خانومی اداره می‌شه که خیلی‌ دقیق و اصولی و بدون جار و جنجال کار میکنند، به سوالی برخورد کردم که یکی‌ از کاربران از خانم مسئول گروه، پرسیده بود. سوال این بود: چکار کنم که آشپز خوبی‌ بشم؟ و من از آنجا که قصد ندارم بعد از این در گروه‌ها و صفحات آشپزی ظاهر بشم و فقط به زدن لایک‌ قناعت می‌کنم، جواب این سوال رو به ابتکار و بفکر خود، در اینجا (وبلاگ خودم) میدهم.
خیلی‌ها دوست دارند که آشپز خوبی‌ بشوند، اما اون "پیش شرط لازمه" را در اختیار ندارند. اون پیش شرط لازمه اینه که از یک "ذائقه ی حساس و تربیت شده" برخوردار باشیم. اصول صحیح طبخ غذا را می‌توان در کتابها، آموزشگاه‌ها و یا از راه‌های دیگر یاد گرفت، به عنوان مثال می‌شه یاد گرفت که گوشت را چطور از چهار طریق موجود (کباب کردن، پختن، استیک کردن و دودی کردن) بطور صحیح از حالت خام به حالت قابل مصرف درآورد، اما کافیه که به یک تکه گوشتی که بطور صحیح استیک کرده ایم، کمی‌ زیاد یا کم, نمک و فلفل بزنیم و بی‌مزه ش کنیم و یا اینکه زرد چوبه‌ای را که به گوشتِ تفت داده شده اضافه می‌کنیم، کمی‌ کوتاه مدت تر و یا طولانی‌ مدت تر، همراه با گوشت تفت بدیم و مزه ی غذا را تغییر بدیم. این تغییراتِ بظاهر جزئی و کم اهمیت، هرگز از جانب یک ذائقه ی حساس و تربیت شده، پنهان نمی‌ماند . بخاطر همینه که مرتب می‌گوییم: دستپخت‌ها با همدیگه فرق داره. بله شکی‌ نیست که دستپخت‌ها با همدیگه فرق داره، اما حتما متوجه شده اید که بعضی‌ دستپخت‌ها بهتره. زرد چوبه ی داخل غذا، هم وقتی‌ که اصلا تفت نمیبینه و هم وقتی‌ که زیاد تفت می‌بینه، غذا رو بد مزه می‌کنه. اگر مقدار بیشتری آب, به مرغی که در حال پختن است اضافه کنیم، هم "آب مرغ" را که لابد قرار است باهاش سوپ درست کنیم و هم گوشت مرغ را بی‌مزه می‌کنیم که این تفاوت جزئی از نظر یک ذائقه ی حساس و تربیت شده، نادیده نخواهد ماند.
حال بنظر شما چطور می‌توان به این "ذائقه ی حساس و تربیت شده" دست پیدا کرد؟ 

۱۳۹۲ مهر ۲۱, یکشنبه

پنیر برشته، صبحانه‌ای مجلسی


این مهربان خواهرم که خانه ش در کرج پایگاه اصلی‌ من در سفرم به ایران شده بود، چندین بار منو با پختن غذا‌های قدیمی‌ و در حالِ فراموش شدن، سورپرایز کرد. غذا‌هایی‌ مثل "کوفته ی دست بگردن"، و یا یک نوع کتلت که من نظیرش رو ندیده بودم و اسمِ خاصی‌ هم نداشت و یا همین "پنیر برشته" که یک نوع صبحانه ی سلطنتی بوده است. دستورِ همه ی اینها را هم روی کاغذ نوشت و توی جیبم گذاشت که من یکی‌ یکی‌ درستشون می‌کنم و اینجا چاپ می‌کنم

صبحانه ی جنگلی‌


اینجا ما گاهی "روزی خودمون" را از توی جنگلها پیدا می‌کنیم، درست مثلِ "آدمیانِ نخستین" در چند هزار سال پیش

۱۳۹۲ مهر ۱۴, یکشنبه

سفر به ساحل غربیِ سوئد


این ساندویچ رو یادتونه که من باهاش یازده ماه پیش در یک مسابقه‌ای که یکی‌ از شرکتهای لبنیاتی سوئد ترتیب داده بود، شرکت کردم و اول شدم؟ جایزه ش از جمله اقامت دو روزه برای دو نفر بهمراه شام و ناهار و صبحانه در هتلی واقع در یکی‌ از شهر‌های ساحل غربیِ سوئد بود که من و دخترم لیلا دو ماه پیش (قبل از سفرم به ایران) از این جایزه استفاده کردیم و دو روزی را در آنجا گذراندیم. اسم شهر Smögen و اسم هتل Smögenhafsbad بود. من طی‌ این بیست و هفت سالی‌ که در سوئد بوده ام، هرگز به "ساحل غربی" سوئد سفر نکرده بودم. جایی‌ که بکلی با دیگر قسمتهای سوئد فرق داره و آدم فکر می‌کنه به یک کشور جدید سفر کرده. عکس‌ها و فیلم را در آنجا‌ها گرفته‌ام و تعدادی از عکس ها، توضیح و زیرنویس داره. مرد‌های غریبه به عکس‌های دخترم نگاه نکنند چون ما لریم و غیرت داریم